از جبهه برایتان بگویم؛ جبهه جنت الهی است و من اینجا زیباییهای بهشت را با چشمهایم مشاهده میکنم و با گوشهایم، نغمههای دلربای بهشتی را میشنوم. گویی که قیامت در نظرم جلوهگر شده و آن صحنه ی کبرا را لمس میکنم که در آنجا فقط اعمال نیکمان به دردمان میخورند و تنها خداست که میتواند یاریدهندهمان باشد و بس.
عزیزانم!
آلودگیهای رحی و هواهای نفسانی، خود، حایلها و حجابهایی هستند که اگر بتوانیم این حایلها و حجابها را از میان برداریم به سعادت ابدی، یعنی جوار قرب ربوبی خواهیم رسید.
تا زمانی که این پردههای ظلمانی بر روی دل ماست، از مبدأ آفرینش و از سرچشمه ی کمال خداوندی مهجور خواهیم شد. ما چگونه میتوانیم نفسی را که هرآن، دل به میلی میسپارد و همواره دستخوش طوفان امیال ضد و نقیض و کششهای نفسانی است، به حال خود رها کنیم و خود را از شرّ آن در امان بدانیم؟
چگونه میتوان از مراقبت جدی و کنترل نفس دست برداشت که پیامبراکرم(ص)، آن شخصیت برجسته ی جهان اسلام در نیمههای شب پیشانی بر آستان قدس ربوبی میسایید؟
آری! آنان که معرفت خدا را جستند، حتی یک لحظه هم از خود غفلت نداشتند و همواره دست استمداد به درگاه الهی دراز میکردند. چون میدانستند که پیروزی بر هواهای نفسانی، جز در سایه ی توفیق الهی و برخورداری از رحمت واسعه او امکانپذیر نیست.
عزیزانم!
درباره مسئله ی خودسازی و مبارزه با نفس، بیش از پیش حساس باشید و در این پیکار سرنوشتساز به خدای بزرگ متوسل شوید؛ از درگاهش استمداد و کمک طلبید، زیرا که ائمهمعصومین(ع) با آن همه کمالات انسانی و عرفانی که داشتند، باز هم همواره از خدایشان استمداد می طلبیدند.
خود را مملوک خدا بدانید و همه ی شئون خود را از خدا ببینید و هرگونه اسقلالی را از خود نفی کنید و خود را به تمام معنی عبد و بنده خدا یابید و خدا را مالک مطلق و حقیقی خویش بدانید. وقتی چنین کنید و چنین شوید، در آنصورت به وظیفه ی بندگی قیام میکنید و در مسیر عبودیت، گام برمیدارید.
عزیزانم!
آیا میشود که در قیام بندگی خدا باشیم، اما مخالفت با پروردگار خود نمائیم؟ خدایی که در قرآن میفرماید: «و مالکم لاتقاتلون فیسبیلالله و المستضعفین من الرّجال و النِّساء و الولدان الَّذین یقولون ربَّنا اخرجنا من هذه القریهًْ الظّالم اهلها واجعل لنا من لدنک نصیرا.» (سوره نساء، آیه 75)
آیا میشود دل در گرو محبت الهی نهیم، اما بیاعتنا به رضای او باشیم؟
شرط بندگی این است که بنده تا آنجا که در توان دارد، حتی فکر معصیت را نیز از قلب خود خارج کند. بنابراین، اگر از روی غفلت تن به لغزش دادید، بلافاصله با آب توبه و ندامت قلبی، آثار سوء آن را از صفحه دل خود پاک کنید. حداقل مرتبه ی بندگی خدا را که عمل به واجبات و پرهیز از محرمات خداست، بجا آورید که این سبب نجات و رستگاری شما میشود.
عمل به تکالیف مقرر در شرع، زمانی نتیجه بخش خواهد بود که از روی اخلاص و به نیت اطاعت از امر صورت گیرد؛ یعنی نیت و انگیزه، خالص برای خدا باشد.
عزیزانم!
اگر بتوانیم به این درجه برسیم که خدا را بدان جهت عبادت کنیم که او را سزاوار عبادت بدانیم، نه از ترس آتش جهنم و نه به امید بهشت، در آن صورت دلمان مملو از محبت خدا میشود و این محبت قلبی، اخلاص در عبادتمان را کامل میکند، چون با محبت خداست که دل از هر تعلقی جز تعلق خدا پاک میشود و تمامی آثار خودخواهی و لذات دنیوی و بتهای پنهان و آشکاری که در درون نفس، علائق ما را به سوی خود جلب میکند، پاک و پیراسته شده و دل از کردههای خود و آرزوهای خود آزاد میشود و در این صورت که تمامی وجود و توجهمان را معطوف به درگاه خدا نموده و از دریچه تنگ جهان طبیعت، به جمال مطلق ازلی مینگریم.
عزیزانم!
اگر در تمامی حوادث و پیشآمدها، راضی به قضای الهی و تسلیم در برابر او و امر او باشیم، ترس و اندوه در ما راه پیدا نخواهد کرد.
باید چشم بر بندگان عاجز خدا و مخلوقات ناتوان او ببندیم و یکسره دلمان را متوجه مبدأ هستی کنیم و چشم امید خود را تنها به دست رحمت واسعه ی او بدوزیم و تنها از او یاری بطلبیم و متکی بر یاری و مساعدت دیگران نشویم و توکل به خدا کنیم و امر خود را واگذار به خدا نماییم.
عزیزانم!
هرگاه در انجام تکالیف الهی و اطاعت از اوامر الهی، سستی و قصور ورزید، استحقاق نزدیکی به خدا را از دست خواهید داد و این بزرگترین و تلخترین محرومیتهاست که نصیب شما میگردد. تنها عاملی که آرامبخش دلهایتان میشود، یاد و ذکر خداست.
عزیزانم!
بنا به تکلیف الهی و انجام فرمان خدا، به جبهه رفتم تا به ندای امامم پاسخ مثبت داده باشم تا دین محمد(ص) جاوید ماند و ولایت فقیه که استمرار خط انبیاء و امامانمعصوم است در غیاب اماممعصوم(ع) استوار و پابرجا ماند و قامت رسایش تا ظهور بقتاللهالأعظم از گزند دشمنان محفوظ ماند.
در این جبهه نور، با کجفکریها، ظلمات و انحرافات داخلی بجنگید تا پاسدار به حق حرمت خون شهیدان باشید!
عزیزانم!
نمازشب، نماز اول وقت، تلاوت قرآن مجید و ادعیه، یاد خدا، یاد مرگ و قیامت و ذکر خدا، قساوت و کدورت دل را از بین میبرد.
از خدا بخواهیم که یک لحظه ما را به خودمان وامگذارد. زیرا مصیبتی بالاتر از این نیست که خداوند یک لحظه ما را به خودمان واگذارد.
دروغ، تهمت، سخنچینی و غیبت، از گناهان بزرگی هستند که به وسیله ی زبان صادر میشوند. مبادا کلمهای از دهانتان خارج شود که به ضرر اسلام و مسلمین باشد! لذا زیاد به فکر خدا و به یاد قیامت باشید و به معاد فکر کنید و این تصور، همیشه در ذهنتان باشد که بازگشت و حساب و کتابی هم هست!
عزیزانم!
از خدا میخواهم که هرچه سریعتر مرا به خوشبختی برساند و در راه او شهید شوم. مبادا از اینکه برای خود طلب شهادت کردم ناراحت شوید. چرا که همه ی ما از خدا هستیم و از خدا شروع شدهایم و به خدا هم ختم میشویم. آن راهی است که انسان باید برود. پس چه بهتر که در راه خدا شهید شویم. مگر ما از علی(ع) آن بزرگ مرد عرصه ی پیکار با هواهای نفسانی و حسین(ع) آن آموزگار بزرگ شهادت و ابوالفضل(ع) آن سردار رشید صحنه کربلا و آموزگار عشق و وفا، بالاتریم؟!
منبع: نشریه امتداد - ش 44